رویکرد روانکاوی( پنج رویکرد اصلی):
یکی از رویکردهای درمانی در روانشناسی روانکاوی است. این رویکرد، که توسط زیگموند فروید پایهگذاری شد، بر نقش تجارب دوران کودکی، به ویژه میل جنسی، در شکلگیری شخصیت و رفتار انسان تأکید دارد. روانکاوی به دنبال کشف و تحلیل تعارضات ناهشیار و ریشههای اضطراب درونی است. رویکرد روانکاوی یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین رویکردهای روانشناسی است که توسط فروید و پیروانش توسعه یافته است. این رویکرد بر این ایده مبتنی است که برخی از فعالیتها و رفتارهای انسان، نهفته و از دیدهی ما خارج شده و اغلب تحت تأثیر ناخودآگاه ما قرار دارند. این رویکرد به مطالعه عمیق ناخودآگاه و نقش آن در رفتارها، افکار و احساسات فرد میپردازد.
تمام درمان هایی که بر گفتگوی شفاهی درمانگر و بیمار استوارند، تا حدودی به روانکاوی مدیون هستند مانند درمان وجودی، شناختی رفتاری و خانواده درمانی. در سال ۱۸۵۵ فروید نزد شارکو تحقیقاتش را ادامه داد. شارکو به دلیل اقداماتش در مورد هیستریک ها مشهور شده بود. هیستری یک اختلال زنانه بود که مشخصههای اصلی آن فلج شدن، کورشدن و ناشنوایی بود. شارکو متوجه شد که نشانههای برخی از بیماران هیستریایی در هنگام هیپنوتیزم شدن کاهش مییابد و گاهی در بین هیپنوتیزم، تجربههای دردناک به وجود آورنده مشکلشان را به یاد میآورند و همین مساله بود که فروید را به فکر ناهشیار انداخت. پایه و بنیاد روانکاوی بر کشف روان ناخودآگاه قرار دارد و در واقع رویکرد، انگیزهها و تعارضهای ناهشیار را ریشه رفتاری میداند.